جُرم کردم، عوضش فضل تو را می طلبم
نرخ تعیین کنم اینجا، وسط دعوا، من
کاش آن گونه که رود از وسط دشت، گذشت
بگذری از من و آلودگی این دامن
گر بنا هست نبخشی و معطّل بکنی
این همه عبد گنهکار، چرا تنها من؟
همنشینان گنهکار من از اول ماه
همگی دوست خوب تو شدند، الا من
مُهر العفو خودت را بزن امشب، بلکه
صبح محشر نشوم مَعطل یک امضا، من
سفر قبر چه نزدیک شده، پس باید
کوله و بار مهیا کنم از اینجا، من
در همه عمر، فقط دغدغه ام این بوده
خوب تر جلوه کنم در نظر زهرا، من
اگر امروز مرا خرج حسینش نکنی
چه جوابی بدهم پیش علی، فردا، من؟
هر حسینی که به لب های من آمد، دیدم
خیلی از فاصله ها کم شده از تو با من
روضه ی کرب و بلا خوانده شد و از این فیض
دل به امید تو بستند همه، حتی من
خواهری گوشه ی گودال، صدا کرد حسین
چه کنم بی تو عزیزم؟ وسط صحرا من؟
- ۰ نظر
- ۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۷