چهل روز شکستن!
چهل روز بریدن!
چهل روز پی ناقه دویدن!
چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن!
چه بگویم؟
چهل روز اسارت؛
چهل روز جسارت؛
چهل روز غم و غربت و غارت؛
چهل روز پریشانی و حسرت؛
چهل روز مصیبت؛
چه بگویم؟
چهل روز نه صبری نه قراری،
نه یک محرم و یاری،
ز دیاری به دیاری،
عجب ناقه سواری!
فقط بود سرت بر سر نی، قاری زینب!
چه بگویم؟
چهل روز تب و شیون و ناله!
ز خاکستر و دشنام
ز هر بام حواله
و از شدت اندوه
و با خاطر مجروح
جگر گوشهی تو کنج خرابه
همان آینهی فاطمه
جا ماند سه ساله...
چه بگویم؟
چهل روز فقط شیون و داغ و
غم و درد فراق و
فراق و ... فراق و ...
چه بگویم؟
بگویم، کدامین گله ها را؟!
غم فاصله ها را؟!
تب آبله ها را؟!
و یا زخم گلوگیر ترین سلسله ها را؟
و یا طعنهی بی رحم ترین هلهله ها را؟
و یا مرحمت دم به دم حرمله ها را؟
چه بگویم؟...
السلام علیک یا اباعبدلله الحسین
فرا رسیدن اربعین حسینی تسلیت باد./
- ۱ نظر
- ۲۲ آذر ۹۳ ، ۰۰:۰۸