قند

از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم

قند

از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم

قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی
قند تویی زهر تویی ، بیش میازار مرا ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است



پیامبر گرامی اسلام (ص) به حضرت علی (ع) می فرمایند:

 

ای علی(ع)!

ششصد هزار گوسفند می خواهی یا ششصد هزار دینار یا ششصد هزار جمله ؟

 

عرض کرد: ای رسول خدا ششصد هزار جمله.

 

پیامبر فرمودند(آن )ششصد هزار جمله را در شش جمله جمع (وخلاصه)می کنم.

 

ای علی!

 

1- هرگاه دیدی مردم به فضایل و مستحبات می پردازند ،تو به کامل کردن واجبات بپرداز.

 

2- هرگاه دیدی مردم سرگرم دنیایند،تو سرگرم آخرت شو.

 

3- و هرگاه دیدی مردم به عیب های دیگران می پردازند ،تو به عیب های خودت بپرداز.

 

4- و هرگاه دیدی مردم به آراستن دنیا می پردازند ،تو به آخرت بپرداز.

 

5- و هرگاه دیدی مردم به زیادی عمل می پردازند تو به خالص کردن عمل بپرداز.

 

6- و هرگاه دیدی مردم به خلق متوسل می شوند تو به خالق متوسل شو.

 

(میزان الحکمة ج3ص2403)


..............


از بیابان بوی گندم مانده است

عشق روی دست مردم مانده است

 

آسمان بازیچه ی طوفان ماست

ابر نعش آه سرگردان ماست

 

باز هم یک روز طوفان می شود

هر چه می خواهد خدا آن می شود

 

می روم افتان و خیزان تا غدیر

باده ها می نوشم از جوشن کبیر

 

آب زمزم در دل صحرا خوش است

باده نوشی از کف مولا خوش است

 

فاش می گویم که مولایم علیست

آفتاب صبح فردایم علیست

 

هر که در عشق علی گم می شود

مثل گل محبوب مردم می شود

 

تا علی گفتم زبان آتش گرفت

پیش چشمم آسمان آتش گرفت

 

آسمان رقصید و بارانی شدیم

موج زد دریا و طوفانی شدیم

 

بغض چندین ساله ی ما باز شد

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

 

یا علی گفتیم و دریا خنده کرد

عشق ما را باز هم شرمنده کرد

 

یا علی گفتیم و گلها وا شدند

عشق آمد قطره ها دریا شدند

 

یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم

مست از آن دستی که می دانی شدیم

 

یاعلی گفتیم و طوفان جان گرفت

کوفه در تزویر خود پایان گرفت

 

کوفه یعنی دستهای ناتنی

کوفه یعنی مردهای منحنی

 

کوفه یعنی مرد آری مرد نیست

یا اگر هم هست صاحب درد نیست

 

عده ای رندان بازاری شدند

عده ای رسوایی جاری شدند

 

آن همه دستی که در شب طی شدند

ابن ملجم های پی در پی شدند

 

از سکوت و گریه سرشارم علی

تا همیشه دوستت دارم علی

 

 دکتر محمود اکرامی فر شاعر معاصر ایرانی -  کتاب "دریا تشنه است"